سخنرانان: منوچهر صانعیدرهبیدی و امیرحسین یزدانی
کانت با انقلاب کپرنیکیاش جایگاه انسان و عقل و آگاهی انسان، را یک بار دیگر بالا برد. فروید که بیشتر ادامۀ شوپنهاور و نیچه است نشان داد که نهتنها عقل و آگاهی بلکه مهمتر از آن، اخلاق و ارزشها نیز بردۀ عواطف و امیال یا بهقول کانت سویههای پاتولوژیک روان آدمی است. در اندیشۀ فروید آگاهی (اگو) بهمثابۀ نوک کوه یخی است که بخش اعظم آن (ناخودآگاه) در زیر آبهای ژرف اقیانوس ناخودآگاه پنهان است. نسبت فروید با انقلاب کپرنیکی کانت چیست؟ آیا میتوان فروید را رهروی کانت نامید یا بیشتر دشمن اوست؟ یا اینکه نسبتی پیچیدهتر میان این دو چهرۀ نامدار هست؟